تفسیر هست که این چهل شب از اوّلِ شبِ اوّل ذیقعده است تا شب عید قربان. و اوّل، قرار سی شب است، بعد ده شب اضافه میشود که همین ده شب ذیحجّه است؛ که این [ موضوع ]، اهمّیّت این شبها را نشان میدهد. رنجهای حضرت موسی ٰ در این خاطرات مشخّص است. خب زحمات فراوان حضرت موسی ٰ ( علیه السّلام ) در مصر، درگیری با فرعون و مشکلات عجیب و غریبی که بعد از برگشتن از مدیَن تا بیرون آمدن از مصر برای این بزرگوار پیش آمد - در رابطهی با فرعون، در رابطهی با بنیاسرائیل، در رابطهی با سَحَره و دیگران - و بعد از آن معجزهی عظیمی که اتّفاق افتاد، که دریا شکافته شد و دشمنِ بنیاسرائیل با همهی نیروهایش جلوی چشم آنها غرق شد، خب این دیگر باید یک ایمان ثابت مستقرّی را در بنیاسرائیل به وجود میآورد؛ [ ولی ] این جوری نشد. اوّل که گفتند « اِجْعَلْ لَنا إِلهاً کَما لَهُمْ آلِهَة »،( ۲ ) که دنبال شرک و بتپرستی و مانند اینها [ بودند و ] دلشان پَر زد برای بتپرستی - این اوّل کار بود - بعد هم که قضیّهی گوساله [ بود ] که این ظاهراً مربوط به همین چهل روز است؛ که این بزرگوار وقتی که از میقات برگشت، دید که اوضاع دگرگون شده و ملّت برگشتند. چه رنج بزرگی است برای یک پیغمبر، یک داعیِ الیالله، با این همه زحمت عدّهای را در راه خدا به راه بیندازد