دورهی پهلوی بود. در جنگ دوّم، در همین شهر تهران، نیروهای آمریکایی و نیروهای شوروی در خیابانها رژه میرفتند، راه میرفتند و جلوی چشم مردم فساد ایجاد میکردند؛ بخشهایی از شمال کشور، بخشهایی از جنوب کشور تحت سلطهی اینها قرار گرفت و حضور مستقیم داشتند. سران سه کشور، بدون اجازه، بدون ویزا، بدون اطّلاع سران کشور ایران -[ یعنی ] پادشاهان بیعرضه و اطرافیان نادان و ناتوان [ آنها ]- آمدند در ایران جلسه [ برگزار ] کردند ،( ۷ ) محمّدرضا شاه ایران، رفت وارد جلسهی اینها شد، تحقیرش کردند؛ یعنی در جلسهای که سهنفری نشسته بودند و شاه وارد شد، این دو نفر، یعنی چرچیل ( ۸ ) و روزولت ( ۹ ) برایش از صندلی بلند نشدند؛ یک صندلی گذاشتند آنجا نشست، فقط استالین ( ۱۰ ) بلند شد؛ بعد هم کمونیستها در خاطرات بعدی نوشتند که استالین گفت دید که اینها بیاعتنائی میکنند، برای اینکه او را به طرف خودش جذب کند [ از جا ] بلند شد؛ وضع کشور این بود، یعنی دشمن براحتی میآمد. در جنگهای با روسیه، قفقاز از دست رفت ؛( ۱۱ ) در شرارتهای انگلیس در بوشهر و جنوب و خلیج فارس، ضربات زیادی بر ما وارد شد؛ همهی [ این ] جنگها این جوری بود، یعنی پیروزی در آنها وجود نداشت. در جمهوری اسلامی، کشور سربلند ایران توانست در مقابل دنیای قدرتمند مقابل خودش، یعنی شرق و غرب و اروپا و آمریکا و شوروی و مرتجعین و همه بِایستد و بر اینها پیروز بشود؛ این نکتهی اوّل که یک نکتهی بسیار مهمّی است و بخشی از هویّت ملّی ما است. اینکه گاهی گفته میشود و درست