بسیار عاقلانه بود. بنابراین، از اوّل تا آخر، مسئلهی دفاع مقدّس یک پدیدهی عُقلایی و یکی از عقلانیترین حرکات ملّت ایران بود و تحریفها را در این مورد بایستی مراقب بود. ۳ ) یک مدلسازی جدید برای حضور مردم در دفاع مقدّس و بُروز استعدادها نکتهی سوّم؛ در دفاع مقدّس برای حضور مردمی یک مدلسازی جدیدی انجام گرفت. نحوهی حضور مردمی یک نحوهی شگفتآوری است و بر اساس این حضور، بُروز استعدادها [ است ] که حالا من مختصری دربارهی هر کدام از اینها عرض میکنم. اوّلاً همهی آحاد ملّت ایران، آنهایی که مایل بودند در این عرصه شرکت کنند، هر که بود، هر چه بود، توانست در یک شبکهی زنده، کارآمد، داوطلبانه و پُرشور جای خودش را پیدا کند. فرض بفرمایید یک رزمندهی سیزده چهارده ساله که حالا مثلاً با دستکاری در شناسنامه موفّق شده بود خودش را به جبهه برساند، جایش مشخّص بود؛ یعنی میتوانست جای خود را پیدا کند، بیکار نمانَد؛ فرض بفرمایید که آب بیاورد، خبر ببرد، پیامرسان باشد و از این قبیل کارها. یک پیرمرد هفتادساله هم که میرفت جبهه، او هم همین جور؛ او هم میتوانست کار خودش را پیدا کند. توقّعی که از یک پیرمرد در جبهه وجود داشت، کاملاً مشخّص بود، معلوم بود؛ هیچ کس بیکار