مأمور در ناتو بود و مکرّر به ایران میآمد و میرفت، در خاطراتش این جور میگوید که ژنرال بِراون که وزیر دفاع آمریکا در دولت دموکراتِ آن روز بود - آن روز هم اتّفاقاً دولت حاکم بر آمریکا مال حزب دموکرات بود - به این آقای هایزر مجوّز داده بود که حتّی به قیمت کشتار دهها هزار نفر از مردم، مانع سقوط رژیم شاه بشود؛ یک چنین کودتایی بنا بود آنجا انجام بگیرد. خب یکی از چیزهایی که این نقشهی شیطانی را باطل کرد، همین حرکت نیروی هوایی بود؛ یعنی این آمدن. شاید خود آن جوانهایی که آمدند و با امام بیعت کردند - که بنده آنجا شاهد بودم و از نزدیک آنها را دیدم - هیچ تصوّر هم نمیکردند که کار اینها این قدر حائز اهمّیّت است. خب یک نکتهی قابل توجّهی در این قضیّه وجود دارد که برای امروز ما و برای فردای ما درسآموز است؛ و آن این است که آمریکاییها در قضیّهی ارزیابی وضع کشور ما و مسئلهی ارتش و مسئلهی مردم، دچار خطای محاسباتی بزرگی شدند؛ این نکتهی مهمّی است؛ خطای محاسباتی داشتند. امیدی که آنها به ارتش بسته بودند، ناشی از همین خطای محاسباتی بود که غافلگیر شدند؛ به خاطر همین اشتباهِ محاسبات، غافلگیر شدند. در همین اسنادی که بعد از سالها منتشر شده، اعتراف کردند که تا اندکی قبل از ماه بهمن ۵۷ هیچ برآوردی از سقوط شاه و سلسلهی پهلوی نداشتند؛ هیچ ! بالاتر از این، پنتاگون تا چند روز قبل از بیستودوّم بهمن اعلام