یکی عبارت است از دلبستگی عمیق به اسلام و به دیانت اسلامی؛ و دوّمی غیرت و حمیّت شدید نسبت به ایران؛ این همیشه در دورانهای مختلف در آذربایجان وجود داشته که به اسلام و ایران آنچنان اهمّیّت دادهاند و دربارهی آن آنچنان حمیّت نشان دادهاند که واقعاً یک برجستگی مهمّی است؛ آذربایجانیها مکرّر در برابر توطئههای بیگانگان که میخواستند تجزیه کنند مناطق مختلف ایران را، در این منطقه در مقابل این تجزیهطلبیها ایستادهاند و یکپارچگی کشور را حفظ کردهاند. یک نکته، نقشآفرینی چهرهها است. چهرههای نقشآفرین در کلّ مسائل کشور در این منطقه زیادند؛ همین طور که عرض کردم، در ماجرای تنباکو مرحوم حاج میرزا جواد، در اوایل قضایای مشروطه ستّارخان و باقرخان - که باقرخان با پدر ما هممحلّه بودند، ایشان دیده بود باقرخان را در محلّهی خیابان - و بعد در یک برههی دیگر، وقتی که روسها وارد تبریز شده بودند و آنجا بودند، مرحوم ثقةالاسلام ( ۳ ) و علمای بزرگ دیگری مجاهدت کردند، مبارزه کردند و به شهادت رسیدند. بعد در یک برههی دیگر، حرکت شیخ محمّد خیابانی و میرزا اسماعیل نوبری که اینها وارد میدان شدند و کارها کردند که به شهادت خیابانی منتهی شد. در بحث انقلاب، در مسائل مقدّماتی انقلاب، از روز اوّل، یعنی از سال ۴۲ که نهضت شروع شد، جزو علمای دستگیرشدهی از سراسر کشور سه نفر از علمای معروف تبریز بودند. بعد هم در حوادث گوناگون در روزها و اوقات مُشرف به انقلاب هم