فراموش کرد. خب حالا ما چه درسی از این میگیریم ؟ بحث عمدهی من اینجا است. درس امروز ما از این حادثه چیست ؟ خب، انقلاب اسلامی از آغاز با دشمنی ابرقدرتها مواجه شد؛ یک جبهه به وجود آمد. ابرقدرتها که میگوییم، یعنی شوروی آن روز در کنار آمریکا؛ که در صد مسئله با هم اینها اختلاف داشتند امّا در این مسئلهی مقابلهی با جمهوری اسلامی و انقلاب اسلامی و نظام برآمدهی از امام، این دو ابرقدرت با هم همراه بودند؛ اروپاییها و قدرتهای اروپایی هم همین جور، دنبالهروانشان - مرتجعین منطقه و دیگران - هم که همین جور؛ یک جبههای علیه انقلاب اسلامی تشکیل شد. خب، علّت این دشمنی چه بود ؟ این یک نکتهای است که ما هرگز نباید فراموش کنیم. علّت این دشمنی صرفاً این بود که نظام اسلامی هنجارهای نظام سلطه را رد کرده بود. آنچه بر دنیا حاکم بود، نظام سلطه بود. نظام سلطه یعنی چه ؟ یعنی دنیا تقسیم میشود به دو بخش: بخش سلطهگر و بخش سلطهپذیر؛ سلطهگر بایستی مسلّط باشد: هم سیاستش، هم فرهنگش، هم اقتصادش؛ و سلطهپذیر باید در مقابل سلطهگر تسلیم باشد. کشورهای دنیا تقسیم میشدند به سلطهگر و سلطهپذیر؛ این یک هنجار جاافتادهی جهانی بود. تقسیم کرده بودند دنیا را؛ یک بخشی از دنیا دست آمریکا، یک بخشی دست شورویِ آن روز، بخشی هم دست قدرتهای درجهی دوّمی که دنبالهروِ اینها بودند؛ این وضع دنیا بود. جمهوری اسلامی و نظام اسلامی و انقلاب