که حالا یک نمونهاش مثلاً فرض کنید همین حضور جوانان - که آقای امامجمعهی محترم بیان کردند - در قضیّهی کرونا، مثلاً در قضیّهی کمکهای مؤمنانه و مواسات با نیازمندان. جوانها وارد میدان میشوند، کار میکنند؛ این چیزها اصلاً در گذشته وجود نداشت؛ ملّت تغییر کرد، ملّت از یک حالت خمودگی به یک حالت نشاط وارد شد. این هم یک بخش. نکتهی سوّم که بسیار مهم است، [ اینکه ] مدیریّت کشور را از یک حکومت استبدادی پادشاهی و فردی تبدیل کرد به یک حکومت مردمی و جمهوریّت و مردمسالاری. امروز حاکم بر سرنوشت ملّت ایران خود مردمند؛ مردمند که انتخاب میکنند؛ ممکن است خوب انتخاب کنند، ممکن است بد انتخاب کنند، امّا مردم انتخاب میکنند؛ این خیلی چیز مهمّی است. آن روز این حرفها وجود نداشت و کشور یک کشور استبدادی بود، همه چیز دست خودشان بود. یکی از این شخصیّتهای معروف آمریکایی که با محمّدرضا رفیق بود، میگوید که رفتم ایران به محمّدرضا گفتم فلان نخستوزیر آدم بی عرضهای است، گفت شما کارَت نباشد، من خودم همهی کارها را دارم انجام میدهم ! واقعش هم این جوری بود؛ سررشتهی همهی کارها دست یک نفر بود و او تصمیم میگرفت و او [ اقدام میکرد ]؛ مردم اصلاً هیچکارهی محض بودند. حالا مردم که هیچ، دولتیها هم هیچکارهی محض بودند؛ این هم یک بخش.