یک واقعیّاتی است که همیشه پنهان نگه داشته میشد. اینها چیزهای جدیدی نیست، اینها بُروز واقعیّتها است؛ که آن لجنِ ته حوض میآید بالا خودش را نشان میدهد؛ این حالت این جوری است. اینکه مثلاً فرض بفرمایید یک پلیسی با خونسردی تمام، زانویش را بگذارد روی گردنِ یک سیاهپوستی و همین طور نگه دارد و فشار بدهد تا او جان بدهد - او التماس کند، استغاثه کند، این هم خونسرد بنشیند روی او و فشار بدهد - چند پلیس دیگر هم بِایستند تماشا کنند و هیچ اقدامی نکنند، یک چیزی نیست که جدیداً به وجود آمده باشد؛ طبیعتِ آمریکایی این است؛ این کاری است که آمریکاییها با همهی دنیا تا حالا میکردند. با افغانستان همین کار را کردهاند، با عراق همین کار را کردهاند، با سوریه همین کار را کردهاند؛ با خیلی از کشورهای دنیا [ از جمله ] قبلها با ویتنام همین کارها را کردهاند؛ این اخلاق آمریکا است، این طبیعتِ حکومت آمریکا است؛ امروز این جوری خودش را نشان میدهد. اینکه حالا مردم شعار میدهند که « بگذارید ما نَفَس بکشیم » یا « نمیتوانیم نَفَس بکشیم »، که در ایالتها و تظاهراتهای وسیع شهرهای مختلف، امروز شعار مردم آمریکا شده است، این در واقع حرف دل همهی ملّتهایی است که آمریکا در آنجا ظالمانه وارد شده و اقدام کرده؛ این جوری است. و به هر حال به توفیق الهی، به لطف الهی، آمریکاییها با رفتارهای خودشان رسوا شدند؛ آن، مدیریّتشان در قضیّهی کرونا، که آنها را در دنیا رسوا کرده و الان هم این رسوایی ادامه دارد؛ با اینکه دیرتر از خیلی از کشورها