پس بنابراین این هم یک نکته که به همهی این موارد و این وظایف به صورت متوازن توجّه بشود و همهِی اینها انشاءالله مورد توجّهِ تحوّلی قرار بگیرند. آن نکتهای که عرض کردم که مرتبط با این قضیّه است - که این هم یک نکتهی مهمی است - [ این است که ] قوّهی قضائیّه نیاز دارد به بهرهگیری از دانشها و دانشمندهایی که کارشان فقط دانش قضائی نیست. حالا مثلاً در همین زمینهِی پیشگیری از جرم؛ خب زمینههای جرم بعضاً روانشناختی است، بعضاً اقتصادی است، این را کسی که صرفاً دانش قضائی دارد مشکل بتواند بشناسد تا بتواند حل کند؛ در این [ مورد ] شما طبعاً احتیاج دارید به افرادی که در زمینهی روانشناسی جمعی، روانشناسی فردی دارای دانش باشند، [ دارای ] آگاهی باشند یا در زمینهی مسائل اقتصادی درست بدانند که چه چیزی بستر وقوع چه حادثهای و چه مشکلی یا چه راهحلّی است؛ اگر چنانچه از نخبگان حوزه و دانشگاه در دانشهای دیگر استفاده نشود، طبعاً قوّهی قضائیّه نخواهد توانست کار را آنچنان که باید و شاید دنبال کند. یا همین احیای حقوق عامّه که گفته شد؛ خب تعریف حقوق عامّه چیز آسانی نیست، خود این محلّ اختلاف است که حقوق عامّه چیست؛ این را طبعاً کسانی که تخصّص در این بخش از حقوق دارند، میتوانند برای شما تبیین کنند و روشن کنند. البتّه من شنیدم که در جهت ابهامزدایی از مفهوم حقوق عامّه، دادستان محترم کل ( ۷ ) کارهایی کردهاند و مصادیق روشنی را از حقوق عامّه مدوّن کردهاند و