بیانات سال 1368


پول در حقیقت این چیزها معامله میشد. آن‌جا هم هر چی دل دربار میخواست و آن قدرت مطلقه، همان را عمل میکردند. آن‌که قوه‌ی مقننه‌اش بود. قوه‌ی قضائیه هم در یک بخش‌هایی البته قوه‌ی قضائیه یک جلوه‌هایی از استقلال نشان میداد از حق نباید بگذریم ،. من دیده بودم در بخشی از دادگستریهای سراسر کشور، نه در کل قوه‌ی قضائیه اما، در گوشه و کنار حقیقتاً دیده بودیم ما قاضیهای استخوان‌دار و گردن‌کلفتی را که علی‌رغم میل دستگاه، یک وقتی یک حکمی میدادند، یک حرکتی میکردند، اما مجموع قوه‌ی قضائیه و آن پیکره‌ی کلی قوه‌ی قضائیه چیزی نبود که بتواند در مقابل آن دیکتاتوری و استبداد محمدرضاخانی مقاومت کند و ایستادگی کند. قوه‌ی مجریه هم که دربست در اختیار او بود. وزیر کی بود ؟ نخست‌وزیر کی بود ؟ همه‌کاره یک نفر بود و او شخص طاغوت خبیث. این تجربه را ما همه داشتیم. چوبش را خورده بودیم. ضررش را دیده بودیم. اشکالش را برای مملکت شناخته بودیم. همه‌ی تلاش در مجلس خبرگان، بنده خوب در ذهنم هست و یادم است، دور این محور دور میزد که کاری کنند که قدرت یک جا متمرکز نشود. خیلی خوب، ایده‌ی بدی هم نیست قدرت یک جا نبایستی، همه‌ی قدرت‌ها یکجا متمرکز بشوند، اما وقتی افراط در این کار شد، تشتت و پراکندگی قدرت هم از آن طرف پشت بام افتادن است. خب بله، تمرکز زیادی چیز بدی است، اما تشتت زیادی چی ؟ آن چیز خوبی است ؟ نه آن هم بسیار

«35»