میگویند، بالاتر میرود. اما مُردهها و شخصیتهای خودشان را بنیمروان با نام نیک، با تشکیل محافل و مجالس مدح و ثنا بزرگ میکنند؛ هر چه بیشتر از گذشتگان خودشان و مردگان خودشان میگویند، مثل اینکه یک لاشهی مردهای، یک جیفهای را هی بیشتر باد میکنند. تَعَفُّنشان بیشتر دنیا را میگیرد. « وَ ما تَری ما یَنْدِبُونَ بِه مَوْتاهُم مِن التَأبینِ وَ الْمَدیحِ وَ اللهِ لَکأنَّما یَکشِفونَ بِه عَن الْجِیَفِ »( ۳ ) این چیزی است که دشمن امیرالمؤمنین، آن خانوادهای که بنای بر بغض و حسادت به امیرالمؤمنین داشتند اینجور میگفتند. یک جملهای معروف است از خلیلبناحمد نحوىِ معروف که او میگوید که دوستان امیرالمؤمنین در طول مدتی برابر چند قرن از ترسشان مدایح امیرالمؤمنین را نگفتند و مکتوم نگهداشتند مدح امیرالمؤمنین را و فضائل او را. و دشمنان امیرالمؤمنین در طول چند قرن مدایح امیرالمؤمنین را مکتوم نگهداشتند از روی بغض و عداوتشان. فَظَهرَ مابَینَ هَذَینِ ما مَلَأَ الخافِقَیْنَ. دو تا کتمان نسبت به مدایح امیرالمؤمنین؛ یکی از روی ترس یکی از روی بغض، اما میان این دو کتمان آن قدر از فضائل امیرالمؤمنین بروز کرد که سرتاسر عالم را و میان مشرق و مغرب را گرفت. این فضائل علی بن ابی طالب است. یک اقیانوس بیکرانی است که از هر طرف وارد بشویم، از معنویات، از خصال روحی، از توجهات الهی و معنوی، از آن خصلتهایی که جز بندگان شایسته و صالح از آنها برخوردار نیستند، از روش اجتماعی، از خصلتهای خانوادگی، از برخورد با ضعفا، از ادارهی امور کشور، از هر طرف امیرالمؤمنین را