بیانات سال 1368


صدایم شکست و نتوانستم حرفم را تمام کنم. شاید دو سه ساعت بعد از آن بود که اطّلاع پیدا کردیم حال ایشان به‌هم‌خورده و چند ساعت بعد بود که این ودیعه‌ی الهى را، این گوهر ارزنده را از دست دادیم. خب، همه‌ی پیغمبران رفتند، اولیا هم رفتند، چاره‌اى هم نیست. حالا که مقدّر بود ما زنده بمانیم، باید طاقت برخورد با این حادثه‌ی بسیار تلخ را هم در خودمان ایجاد میکردیم و باید ایجاد کنیم. خداوند به پیغمبرش فرمود که « اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتون » ( ۴ ) و گزیرى از این‌جور حوادث تلخ نیست. امّا میراث او در دست ما است و آن جمهورى اسلامى است، با ارزشهایى که او در این جمهورى به وجود آورد یا بهتر بگوییم با ارزشهایى که او جمهورى اسلامى را با آن ارزشها ساخت. ما مس بودیم، او ما را طلا کرد؛ او کیمیا بود، او اکسیر ( ۵ ) بود، ما ‌ - خود من [ هم ]- زندگى معمولی‌اى داشتیم؛ [ او ] خمودگی‌ها را تبدیل به تحرّک و تپش کرد، انسان ساخت. خود ایشان در یکى از فتوحات ارزنده‌اى که شماها در جبهه کرده بودید، در پیامى که دادند فرمودند فتح‌الفتوح عبارت است از ساختن این‌جور انسانهایى، این‌جور جوانهایى. ( ۶ ) فاتح این فتح‌الفتوح، خودِ او بود. او بود که این انسانها را ساخت، او بود که این فضا را ساخت، او بود که مسیر را به وجود آورد، او بود که ارزشهاى اسلامى را بعد از انزوا،

«3»