میکردند. انشاءالله آینده را بایستى به این شکل ترسیم کنیم. شاید اگر چند سال دیگر بگذرد و ماها زنده باشیم، باز این مجموعه احساس بکند که دوران مهمّى را پشت سر گذاشته و کارهاى مهمّى را در این دوران انجام داده و زمان تعیینکنندهاى را از سر گذرانده؛ حدس ما هم همین است که همینجور هم خواهد بود. البتّه حدس میزنیم که نوع این دورهی سالهاى آینده متفاوت باشد با نوع آنچه در گذشته بود؛ امّا شک نداریم که اهمّیّت این دورانى که در پیش داریم، از لحاظ تعیین کننده بودن نسبت به سرنوشت این کشور و سرنوشت این انقلاب، - حدوداً، تقریباً - از آنچه در گذشته گذراندیم و پشت سر گذاشتیم کمتر نخواهد بود. این دوره را هم انشاءالله بایستى با عزم و همّت و توکّل به خدا گذراند. بههرحال من لازم میدانم از یکایک برادران عزیزمان تشکّر کنم؛ بخصوص آنهایى که دوران همکارى با آنها طولانیتر بوده و در درجهی اوّل، خود آقاى مهندس موسوى و بعد بعضى دیگر از برادرها که الان میبینم جلوى چشمم هستند - بعضى از برادرها که از همان روزهاى اوّل تشکیل این دولت بودند، بعضى هم در بین راه ملحق و متّصل شدند و حرکت کردیم، بعضى باز جدا شدند؛ لکن مجموعه را در ذهنمان بهصورت یک مجموعه میبینیم - من از همهی شما بهخاطر آنچه بین ما گذشته و بسیار خوب بوده صمیمانه تشکّر میکنم و امیدوارم که انشاءالله ارتباطات ما همواره ارتباطات خوب، صمیمانه و مبنىّ بر ایمان و محبّت باشد و خداى متعال توفیق