بسماللهالرّحمنالرّحیم غرض بنده از این دیدار و جلسه این بود که یک بار دیگر در جمع شما برادران عزیز و همکار در دولت جمهورى اسلامى ایران بنشینیم، هم تجدید عهدى بکنیم و یاد روزهاى دشوار همکارى را گرامى بداریم، و هم انشاءالله خاطرهی خوبى را براى ایّامِ بعد از این بگذاریم. البتّه معمول بنده این بود که غالباً - نمیگویم عموماً - با وزرائى که به هر دلیلى از جمع دولت آقاى مهندس موسوى جدا میشدند، بعد از جدا شدنشان از کار تماس میگرفتم و گاهى با آنها جلسه میگذاشتم و دعوتشان میکردم و این خداحافظىِ جمعى را بهتنهایى با آنها انجام میدادم؛ البتّه گاهى هم که وضع اینجورى بود که چند نفر با هم جدا شده بودند، باز هم برادرها را جمعى زیارت میکردیم و با آنها احوالپرسى میکردیم و خداحافظى میکردیم و با خوبى از هم جدا میشدیم. در گذشته بنده این مرسوم را با دوستان و برادران داشتم. البتّه این دفعه بنده هستم که از جمع شما جدا شدم. شاید بسیارى از شما یا بعضى از شما در مجموعهی آتى دولت حضور داشته باشید. بههرحال فرقى نمیکند؛ خطّ خدمت یک خطّ مستمر است و مجموعهی دولت مجموعهی واحدى است و هروقت و هر جا که برادرها مشغول کار باشند و هر کدام ما هر جا قرار داشته باشیم