بیانات سال 1368


متاع، این عمر ‌ - که چیز بسیار عزیزى است - از دستشان رفت و در مقابلش چیزى هم عاید خودشان نشد. البتّه کسان آنها اگر صبر کنند، خداى متعال در مقابل صبر، به آنها اجر خواهد داد؛ امّا خود آن مرده، در مقابل جانش که از او گرفته شد، هیچ‌چیزى به دست نیاورد. بسیارى هم هستند که شهید میشوند در راه خدا، [ امّا ] در سنین غیرجوانى ‌ - این شهداى محراب ما، این عزیزانى که در جبهه‌هاى جنگ در سنین بعد از جوانى به شهادت رسیدند که کم هم نیستند - اینها هم کسانى هستند که جانشان را فروختند؛ جوانهاى ما هم همین‌جور. شهادت یک چنین امتیازى است براى هر انسانى. واقعاً اگر خداى متعال این دعا را از کسى قبول بکند که مرگ او را به شهادت قرار بدهد، بزرگ‌ترین امتیاز را به او داده؛ زیرا سرمایه‌اى که از بین میرفت، هدر میشد، پوک میشد، ضایع میشد، در مقابلش چیزى نبود، خداى متعال آن را به‌عنوان یک کالایى قبول کرده و در مقابلِ آن، بهشت را و رضاى خودش را داده. حالا چرا شهادت این‌قدر باعظمت و بااهمّیّت است ؟ علّت این است که این انسانى که جان خود را در راه خدا میدهد، درحقیقت در یک لحظه‌ی نیاز، در آن‌وقتى که دین خدا و راه خدا احتیاج دارد به کسانى که آن را رونق بدهند، آن تلاش لازم را انجام داده. کسى که در راه خدا تلاش میکند، براى خدا از راحتى، از زن و بچّه، از

«6»