اینکه نتوانستند نعمت الهى را حفظ کنند، کارشان به جایى رسید که قرآن فرمود: ضُرِبَت عَلَیهِمُ الذِّلَّةُ وَالمَسکَنَة. ( ۳ ) تاریخ ملّتها و تاریخ بشر پُر است از تجربهی ملّتهایى و افرادى که نعمت را به دست آوردند، امّا نتوانستند آن را نگه دارند. ما ملّت ایران نعمت بزرگى را به دست آوردیم که عبارت بود از نعمت جمهورى اسلامى و حاکمیّت دین و آزادى؛ آزادى از زورگویى قدرتهاى بزرگ. یک روزى بود در این کشور که سفیر آمریکا و سفیر انگلیس با سران کشور ملاقات میکردند و سیاست خارجى را، سیاست نفتى را، سیاستهاى اقتصادى را به آنها دیکته میکردند و خارج میشدند. روزى بر کشور ما گذشت در این صد سال اخیر - مخصوصاً در پنجاه شصت سال اخیر - که ملّت ایران در سرنوشت خود و تعیین آن، کمترین قدرت و ارادهاى نداشت. ملّت ما را تحقیر کردند؛ استقلالش را گرفتند؛ دانشمندان را در این کشور از بین بردند؛ ریشهی علم را و دانش را و پیشرفتهاى مادّى و معنوى را ضعیف کردند. ما به برکت اسلام توانستیم آن دوران سیاه را پایان بدهیم. ملّت ایران آزاد شد، مستقل شد، عزّت پیدا کرد، نام نیکْ در دنیا پیدا کرد، بر امور خود مسلّط شد. امروز کشور متعلّق به مردم است، دست مردم است، رئیسجمهور را مردم انتخاب میکنند، نمایندگان قانونگذار را خود مردم از قشرهاى مستضعف و متوسّط غالباً انتخاب میکنند. خودِ این ملّت توانستند با قدرت، با مقاومت، با توکّل به خدا، با جمع شدن پشت سرِ یک انسان