بیانات سال 1368


کردید، همان دشمن، چهره‌ی خودش را عوض خواهد کرد، نزدیک میشود؛ و دشمن که نزدیک شد، براى ضربه‌زدن نزدیک میشود؛ دشمن که براى نوازش نزدیک نمیشود. اینکه شما می‌بینید دشمنان ما ‌ - چه دشمنان شناخته‌شده مثل مستکبرین عالم و قلدرهاى روزگار که اینها با اسلام و مسلمین دشمنند امّا شناخته‌شده‌اند، و چه دشمنهاى شناخته‌نشده که خطرشان بیشتر است - گاهى اوقات چهره‌ی خوب نشان میدهند، با صورت فریبنده مثل مار خوش‌خط‌وخال به‌طرف انسان می‌آیند، نزدیک می‌آیند، اظهار محبّت میکنند، دست دراز میکنند که بیایید با هم دست بدهیم، بدانید این یک حمله و تهاجم خصمانه است؛ حواستان جمع باشد. کینه‌ی دشمن ‌ - نه دشمنِ براى یک شاهى صنّارِ دنیا، که اینها دشمنى نیست؛ نه دشمن براى اختلاف سلیقه و اختلاف نظر، که اینها خیالات است؛ نه دشمن براى امور دنیوى و مادّى، که ممنوع و مطرود است؛ دشمن یعنى آن شیطان و شیطان‌صفتى که با خوبی‌ها، با فضیلت‌ها، با بندگان صالح، با صلاح و با خداى صلاح‌آفرین مخالف است و دشمن است؛ این آن دشمن اصلى است؛ دشمن یعنى این - از دلتان نباید خارج بشود. اگر احساس کردید که نسبت به این دشمن، در دلتان بغض و کینه کم شد، این یک علامت خطرِ شخصى است براى شما؛ باید احساس کنید که درجه‌ی ایمان مثل اینکه دارد تنزّل میکند، عیناً [ مثل ] محبّت بندگان خدا که باید روزبه‌روز در دل قوی‌تر و ریشه‌دارتر بشود. اگر به شیطان کینه نورزید و دشمنى نورزید، او می‌آید راه شما را به طرف خدا سد

«3»