بیانات سال 1368


بدهند، متوقّف نشدند؛ چون راه را ادامه دادند و متوقّف نشدند، دشمن پشت در ماند و پشت دروازه باقى ماند. او منتظر بود که مردم دچار یک ضعفى و فتورى ( ۵ ) بشوند؛ وارد بشود. وقتى دید مردم با قوّت دارند مبارزه را و حرکت را ‌ - و آن روز، جنگ را و کارهاى سازندگى را - ادامه میدهند، دشمن متحیّر ماند، احساس شکست کرد. برادران و خواهران عزیز، جوانان غیور و سلحشور، خانواده‌هاى شهدا و جانبازان و اسرا و مفقودین، روحانیّون محترم و صاحبان فکر و اندیشه و مسئولیّت، قشرهاى مختلف ! من عرض میکنم تا آن لحظه‌اى که این ملّت آن احساس قدرت را داشته باشد، بر همه‌ی موانع و مشکلات فائق خواهد آمد و پیروز خواهد شد. و بدانید که شما قوى هستید. دشمن با وسوسه‌هاى خود نتواند دلهاى افراد متوسّط و ضعیف را بلرزانَد؛ دشمن ضعیف است، نه ما. دلیل هم همین چیزى است که مشاهده میکنید، اگر شما ملّتْ قوى نبودید، بعد از رحلت جان‌گداز و مصیبت‌بار امام ‌ - که خیلى حادثه‌ی عظیمى بود - زانوان شما میلرزید و از ادامه‌ی راه بازمیماندید؛ دیدید که زانوان شما نلرزید. این نشانه‌ی زنده بودن ملّت ما است که از حادثه‌ی رحلت امام ‌ - که همه‌ی دنیا تصوّر میکردند مردم را ضعیف خواهد کرد - استفاده کرد براى قوی‌تر شدن. این حیات یک ملّت را نشان میدهد؛ یک ملّت زنده یعنى همین: چیزى را که همه‌ی دنیا خیال میکنند وسیله‌ی ضعف او است، همان چیز را وسیله‌ی قوّت خود میسازد.

«5»