خواهد کرد؛ این چیزى است که دیگر قابل جبران نیست. خب، بنابراین نسبت به تحلیل حادثه و اصل حادثه و آن سیهرویهایى که این حادثه را راه انداختند و بغضى که آحاد مردم از کوچک و بزرگ باید نسبت به آنها داشته باشند و این بغض را نسبت به دشمنان خدا به یکدیگر توصیه کنند، این یک مسئله است که دربارهی آن صحبت هم زیاد شده. آنچه بنده میخواهم عرض بکنم - البتّه در یک جمله - این است که این حادثه، یک روى دیگر هم داشت، آن روى دیگر عبارت بود از قوّت و قدرت ایمان ملّت ما؛ این بسیار چیز با اهمّیّتى بود. و امام بزرگوار ما ( قدّس الله نفسه و رضوان الله تعالى علیه ) - آن مردى که با زبان پیغمبران حرف میزد و از قلب پیغمبران الهام میگرفت و با چشم پیغمبران حقایق را میدید - بر روى این نکته تکیه کرد. عظمت حادثه تحتالشّعاع قوّت مردم قرار گرفت. [ اگر ] یک کشورى، رئیسجمهورش یا نخستوزیرش یا یک وزیرش یا یک رئیسش مورد تهاجم موفّق دشمن قرار بگیرد، این یک ضربه است براى این کشور؛ یک تکانى میدهد، یک مقدار تزلزل ایجاد میکند. در کشور ما این حادثه - که در آن رئیسجمهور و نخستوزیر با هم در آتش بغض و کینهی پلید دشمنان سیاهروى سوختند - نهفقط در مردم ضعف ایجاد نکرد، بلکه آنها را قویتر کرد، آنها را مصمّمتر کرد. این، آن نقطهی اصلى است: چون ایمان مردم قوى بود، تکان نخوردند؛ چون تکان نخوردند و ضعیف نشدند، توانستند راه را ادامه