انتخابات روى کار میآمدند و در انتخابات هیچ تضمینى نیست که [ بین انتخاب شدهها ] همدلى و همفکرى وجود داشته باشد؛ یعنى بنابراین مبناى کار بر این نبود که حتماً باید تفاهمى بین آن پنج نفر باشد. من یک وقتى به آقاى اردبیلى ( ۱۹ ) عرض کردم که شنیدهام گاهى آنجا روى مسائلِ خیلى واضح دو رأى هست. ایشان گفت دو رأى که خوب است - یک اقلّیّت، [ یک ] اکثریّت - پنج رأى هست ! خب، گاهى واقعاً پنج رأى [ بود ]، امّا الان اینجور نیست. الان رئیس قوّهی قضائیّه با بصیرت، با معرفت، با مشورت، با رعایت جوانب گوناگون افرادى را انتخاب میکند - همچنان که حالا بحمدالله جناب آقاى یزدى انتخاب هم کردهاند - که قهراً این جهت همکارى، همفکرى، امکان همکارى، در آنها میتواند ملحوظ بشود که در گذشته نمیتوانست بشود. این مسئلهی همدلى و همکارى و اطمینان کردن به آن کسى که انسان [ به او ] مسئولیّت میدهد - مسئولیّت خواستن و اطمینان کردن و اختیارات به قدر مسئولیّت به او سپردن و کار را به او محوّل کردن که انجام بدهد - و مشورت مستمر در یک مجموعهی کاملاً اطمینانبخش، به نظر من اینها خیلى مهم است که بتواند کار قوّهی قضائیّه را به جریان بیندازد؛ و به شکل درستى تقسیم وظایف [ شود ]. یک نکتهی دیگرى [ هم ] من در قوّهی قضائیّه به نظرم خیلى مهم میآید و آن جذب است؛ قوّهی قضائیّه باید جاذبه پیدا کند. یعنى واقعاً باید علما و فضلا و حقوقدانها و افراد خوشفکر و آدمهایى که در مسائل، سرشان به