است که وقتى آدم کرد بگوید؛ یا مثلاً [ براى ] فلان دستگاه فلان کارت را صادر کردهایم که بعد از این هیچ کس، وقتى کسى بهعنوان مأمور دولت یا مأمور دادستانى میآید سراغش، این شبههاى نداشته باشد که [ او ] مثلاً غیرقانونى است - یک وقت به مردم گفته بشود، خبر داده بشود، مردم توجیه بشوند، آموزش قضائى عمومى به مردم داده بشود، عدالتخواهى و اطمینان و اُنس با عدالت در جامعه، گفته بشود. آن مسئلهاى هم که جناب آقاى یزدى فرمودند راجع به اجازات امور مالى، ( ۲۵ ) من حرفى ندارم. البتّه من آن چیزى که اوّل بهعنوان مطلق گفتم، ( ۲۶ ) گمان نمیکنم شامل اجازات حضرت امام در موارد خاص میشد؛ دلیلش هم این است که افراد مختلفى پیدرپى مراجعه کردند به ما و مواردى را که حضرت امام ( رضوان الله علیه ) اجازه فرموده بودند از من خواستند که من [ هم ] اجازه بدهم، من هم مواردى را - یا مطلقاً یا مشروطاً - اجازه دادم؛ غالباً یعنى اینجور بود، جایى که [ اجازه ] نداده باشم شاید نبود یا خیلى نادر بود. حرفى نیست، شما واقعاً احق و اولى ٰ هستید به اینکه اگر بشود کارى کرد، [ کارى ] کرد. امّا آن قضیّهی [ اموال ] مجهولالمالک و اینها را بعد حضرت امام طریقهی دیگرى براى آن درست کردند؛ ( ۲۷ ) بعد از آنکه اوّل یک اجمالى فرموده بودند که یک کارهایى انجام بشود، ( ۲۸ ) بعد خود ایشان یک راه دیگرى، یک ممشاى دیگرى برایش درست کردند که ما هم همان ممشى ٰ ( ۲۹ ) را تثبیت کردیم و گفتیم که همان ممشى ٰ عمل بشود که حالا آنجور عمل میشود