بیانات سال 1368


خب، معلوم است که اگر یک ملّتى از خودش دفاع نکند، لایق زندگى کردن نیست؛ لایق مستقل ماندن نیست؛ حتّى لایق ترحّم نیست. مردم ما خوب فهمیدند که باید بدون اعتماد و اتّکاء به تلاشهاى به‌اصطلاح سیاسی‌اى که در سطح بین‌المللى انجام میگرفت ‌ - و هیچکدام به نفع ملّت ایران نبود‌ - و بدون اعتناى به آنها، خودشان مردانه آستین‌ها را بالا بزنند، از لذّات کوچک زندگى بگذرند تا بتوانند سرنوشت خودشان را از دست دشمنان خودشان خارج کنند. لذا دیدید، خودتان بودید شما ملّت عزیز ‌ - جوانهایتان، میان‌سال‌هایتان، پیرمردهایتان، زنهایتان، حتّى نوجوان‌هایتان - که رفتید به میدان جنگ، پشتیبانى کردید، پول دادید، دعا کردید، شعار دادید، به نفع رزمندگان تظاهرات سیاسى راه انداختید، از رهبر بزرگوار و عالی‌قدر حمایت کردید و کارى کردید که نه‌فقط دشمن مجبور شد عقب بنشیند و دست از تجاوز بردارد، بلکه به دشمن درس سختى هم داده شد تا همه در دنیا بفهمند که ایران اسلامى آن لقمه‌اى نیست که بشود آن را براحتى فروداد، بشود درباره‌ی آن طبق میل جبّاران عالم عمل کرد. این را مردم ما خوب فهمیدند. در همان موقع شما میدیدید کسانى بودند که فریاد میکشیدند که جنگ چرا ؟ ادامه‌ی جنگ چرا ؟ رفتن به جبهه چرا ؟ اعتراض میکردند، شب‌نامه پخش میکردند؛ رادیوهاى خارجى هم حرف اینها را بزرگ میکردند، در همه‌ی دنیا پخش میکردند؛ از ده‌ها رادیو به گوش ملّت ما میرساندند تا شاید بتوانند عزم ملّت ما را سست کنند که البتّه نتوانستند؛ معلوم بود که نمیتوانند، ملّت بیدار بود.

«3»