و شهید بهطور قهرى در تاریخ و در یاد مردم ماندگار است، امّا ابزار طبیعیاى که خداى متعال قرار داده است براى این کار، مثل همهی کارها، همین چیزى است که در اختیار ما است، در ارادهی ما است؛ ما هستیم که با تصمیم درست و بهجا میتوانیم یاد شهدا را و خاطرهی شهادت را و فلسفهی شهادت را احیا کنیم و زنده نگه داریم. اگر زینب کبرى ٰ ( سلام الله علیها ) و امام سجّاد ( صلوات الله علیه ) در طول روزهاى اسارت - چه در همان عصر عاشورا در کربلا؛ و چه در روزهاى بعد، در کوفه، در راه شام و کوفه، در خودِ شام - بعد در آمدن به کربلا و زیارت، بعد در رفتن به مدینه، و بعد در طول سالهاى متمادى که این بزرگواران زنده ماندند مجاهدت نکرده بودند، نگفته بودند، تبیین نکرده بودند، حقایق را افشا نکرده بودند، حقیقت فلسفهی عاشورا را و هدف حسینبنعلى را و ظلم دشمن را بیان نکرده بودند، واقعهی عاشورا تا امروز جوشان و زنده و مشتعل باقى نمیماند. چرا امام صادق ( علیه الصّلاة و السّلام ) - طبق روایت - فرمودند که هر کس یک بیت شعر دربارهی حادثهی عاشورا بگوید و کسانى را با آن بیت شعر بگریاند، خداوند بهشت را بر او واجب خواهد کرد ؟ ( ۲ ) چرا ؟ چون تمام دستگاههاى تبلیغاتى تجهیز شده بودند براى اینکه مسئلهی عاشورا و کلّاً مسئلهی اهلبیت را در انزوا و در ظلمت نگه دارند، نگذارند مردم بفهمند که چه شد و قضیّه چه بود. تبلیغ اینجورى است. آن روزها هم مثل