آدم بیصداقتى است و آدم صمیمیاى نیست، درحالیکه خود او خیال میکند هیچ کس نفهمیده که او اصرار ورزیده که صمیمى جلوه کند؛ امّا بالاخره حقیقت آشکار شده. در مجموعهها این معنا واضحتر از افراد هم خواهد شد. اگر چنانچه یک مجموعه نسبت به مجموعهی همجوار خودش صمیمیّت نداشته باشد، زود آشکار خواهد شد و تناقضها در عمل، درگیریها، اصطکاکها آشکار خواهد شد. دو سازمان نسبت به هم صمیمیّت داشته باشند؛ برادرى داشته باشند؛ به هم کمک کنند، هدف را بالاتر از اهداف سازمانى قرار بدهند. متأسّفانه این هدفهاى سازمانى و حتّى کوچکتر از سازمانى، وجود دارد. [ اگر ] الان به یکى از لشکرها - چه لشکر ارتش، چه لشکر سپاه - بگویند شما ده بیست تانک یا یک مقدار وسایل و تجهیزات و آشپزخانه و فلان را [ موقّتاً ] بدهید به آن لشکر دیگر یا اصلاً بدهید مال خودشان، خواهید دید که از همهی امکانات استفاده میکنند براى ندادن ! درحالیکه آن لشکر هم بنا است بجنگد. گاهى هم آن لشکر ندارد و احتیاج دارد، و این زیادى هم دارد؛ [ امّا ] نمیدهند ! این یک چیز [ رایجى است ]؛ البتّه مخصوص شما هم نیست، در دستگاههاى غیرنظامى هم همینجور است. باید با این روحیه مبارزه کرد. چه کسى مبارزه کند ؟ اوّل خودمان. یعنى حقیقتاً [ باید ] گشادهدستانه برخورد کرد با دیگران. این یک نکته، که همان برادرى بین ارتش و سپاه است. و نکتهی دوّم این است که مأموریّتهاى دفاعىِ مرزى را خیلى جدّى بگیرید. این را من قبلاً هم بهتان گفتهام،