بسم الله الرّحمن الرّحیم از همهی برادران و خواهران، مخصوصاً آقایان علماى اعلام و خانوادههاى مکرّم شهدا و جانبازان عزیز و خدمتگزاران به قشرهاى محروم، بهخاطر این اجتماع پُرشورِ بامحبّتى که تشکیل دادید، صمیمانه متشکّرم. مسئلهی تشخیص حق از باطل، یکى از آن مسائلى است که در طول تاریخ بشر و تاریخ نبوّتها نقطهی دشوار زندگى انسانها به حساب میآمده. همه مایلند حق را تعقیب کنند و به آن عمل کنند. همه مایلند از باطل اجتناب کنند - البتّه غیر از انسانهایى که وجودشان به آتش قهر الهى تبدیل شده است و مظهر شیطانند - عموم مردم و انسانهاى داراى عقل و انصاف و صفات انسانى، میخواهند از باطل اجتناب بکنند و به حق گرایش پیدا کنند؛ امّا تشخیص اینها همیشه آسان نیست. امیرالمؤمنین ( علیه الصّلاة و السّلام ) در یکى از خطبههایى که دردمندىِ آن بزرگوار در کلمات و جملات آن آشکار است، همین مطلب را بیان میکنند و میفرمایند که اگر حق، صریح و خالص بود، کسى به شبهه نمیافتاد؛ اگر باطل، لخت و عریان ظاهر میشد، کسى آن را تعقیب نمیکرد؛ وَ ل ٰ کِن یُؤخَذُ مِن ه ٰ ذا ضِغثٌ وَ مِن ذاکَ ضِغثٌ فَیُمزَجانِ فَهُنالِکَ یَستَولِى الشَّیطانُ عَلى ٰ اَولِیائِه؛ ( ۲ ) یعنى دستهاى کجاندیش و ترفندکار، یک قسمتى از حق را مخلوط میکنند با باطل و لعابى از حق بر روى باطل