کاراییها را، در بسیارى از عناصر این مجموعهی کارآمد شاهد بودم. ارتش را باید متناسب با هدفهاى یک ملّت سازماندهى کرد و ساخت. هدفهاى ما هدفهاى بلند و شایستهاى است. ما نسبت به ملّتها و کشورها و دولتها همواره به چشم همراهى و دوستى و محبّت و علقهی فیمابین به نحو متناسب نگریستهایم؛ امّا در دنیایى که سلطههاى جهانى و گردنکلفتهاى عالم، منافع اقتصادى و سیاسى و استراتژیک خودشان را بر همهی آرزوهاى ملّى ملّتها ترجیح میدهند، در دنیایى که یک رژیمى در چند هزار کیلومتر دورتر از مرزهاى خود ناوگان نظامى و پایگاه نظامى و عنصر نظامى نگهدارى میکند - که جز براى حفظ منافع خودش نیست - در دنیایى که ابرقدرتها براى حفظ امنیّتى که براى خودشان ادّعا میکنند حاضرند امنیّت ملّى تمام کشورها و مرزها را به هم بریزند و متأسّفانه بسیارى از ملّتها و دولتها و کشورها این وضع را تحمّل کرده و این وضعیّت ناهنجار و غیرانسانى و غیرمعقول را قبول کردهاند، در دنیایى که در آن رابطهی سلطه حکمفرما است و ملّتها و دولتها به سلطهگر و سلطهپذیر تقسیم شدهاند - الّا استثناهاى بسیار معدودى - در این دنیا، با این معادلهی غلط، نظام اسلامى ما و ملّت رشید ما و انقلاب ما سر بلند کرده و میگوید من سلطه را رد میکنم، سلطهگر را رد میکنم، تن زیر بار سلطه نمیدهم و ملّتها را هم تا بتوانم، با فریاد مخلصانهی خود بیدار خواهم کرد. شما فکر میکنید آن قدرتهاى سرِگردنهبگیر دنیا،