اسلام از طریق اهلبیت که جریان شیعه است، و جریان عمل به شریعت اسلام از غیر طریق اهلبیت که این طریقهی برادران اهل سنّت است. البتّه آنها هم اهلبیت را قبول دارند؛ منتها مثل ما، منتهاى سلسله را اهلبیت نمیدانند؛ [ بلکه ] آنها را بهعنوان راویاى که ممکن است چیزى را از پیغمبر نقل بکند ملاک قرار میدهند. ما نه، ما هرچه را که اهلبیت رسول اکرم فرمودند، آن را حکم خدا میدانیم و مثل بیان پیغمبر میدانیم؛ ما آنها را معصوم میدانیم. هر کسى مبنائى دارد. ما میگوییم این دو جریان که از اوایل اسلام - بعد از رحلت پیغمبر - بودند و تا حالا هم هستند، هر کدام زندگى خودشان را بکنند، با هم دشمنى نکنند. امروز پولهاى نفت براى کتاب نوشتن ضدّ شیعه مصرف میشود. دلارهاى آمریکایى براى ردّ تشیّع مصرف میشود و به زبان عربى و زبان اردو ترجمه میشود یا نوشته میشود. اینها هر جا باشند، دستهاى شیطانند؛ اینها انسانهاى سالمى نیستند که این چیزها را مینویسند. ما میگوییم امروز آتشافروزى نباید کرد. هر کسى عقیدهی خودش را داشته باشد و هر کسى عقیدهی خودش را اثبات هم بکند؛ ما نمیگوییم گویندگان - از مذاهب مختلف اسلامى - وقتى بر منابر خودشان قرار میگیرند، استدلال نکنند و عقیدهی خودشان را اثبات نکنند ! بکنند، امّا اثبات عقیده بحثى است، و دشمنى کردن با طرف مقابل و همصدا شدن با استکبار جهانى و نیروها را مصرفِ جنگ داخلى کردن بین مسلمین بحث دیگرى است. لذا یکى از پیامهاى عمدهی انقلاب ما، پیام وحدت مسلمین است. ما این