دائم در حال پیشرفت بودند، دائم در حال تکامل بودند؛ مثل اولیاى خدا، مثل وجود مقدّس پیغمبر و ائمّه که آنها هم تا لحظهی مرگشان دائماً در حال پیشرفت و تحوّل و تکامل بودند. یعنى رسول اکرم در لحظهی بعثت، مثل لحظهی رحلتشان نبودند. در آن ۲۳ سال ایشان خیلى پیشرفتها و ترقّیّاتِ براى ما افراد عادىْ دهشتانگیزى داشتند. یعنى مؤمن اینجور است؛ لحظهبهلحظه در حال جلو رفتن و پیش رفتن است. امام عیناً همینجور بودند و احساس میکردیم؛ مخصوصاً در مواقع خاص. مثلاً در ماه رمضان که ایشان معمولاً هیچ ملاقاتى نداشتند و بیشتر به خودشان میپرداختند؛ بعد از ماه رمضان که انسان با ایشان ملاقات میکرد، محسوس بود که ایشان نورانیتر شدهاند، معنویتر شدهاند. یقیناً بسیارى از موفّقیّتهاى این انقلاب و این ملّت، ناشى بود از همان کانون جوشانِ منوّر. البتّه بخش عظیم دیگرى هم مربوط میشود به همین اخلاصها و صفاها و فداکاریها و نورانیّتهایى که در آحاد مردم ما هست؛ بخصوص این جوانها و این جبههبُروها؛ کسانى که از عیش و لذّت زندگى در دوران جوانى براى خدا صرفنظر میکردند و میرفتند - در صحنههاى مختلف؛ مهمترین آنها جنگ بود، [ ولى ] فقط جنگ نبود - الان هم هستند و الان هم [ این کار را ] میکنند. ما به این احتیاج داریم؛ عرض من این است. هر کدامِ ما باید تلاش کنیم در درون خود یک صفا و نورانیّت به وجود بیاوریم؛ و این درس امروز است، درس ولادت پیغمبر است، و بدون آن این بار سنگین قابل حمل نیست.