تنگنا و فشار قرار میدادند و به خاک رومیان که قصد دخالت در امور مسلمین داشتند، حمله میکردند. در مقابل، فرستادگان غیرمسلمان پادشاه حبشه را گرامی میداشتند و پادشاه آنجا را به نیکی یاد میکردند؛ کمااینکه تهاجمی را علیه دولت کافر واقع در شرق سرزمینهای اسلامی تدارک نمیدیدند؛ زیرا آن دولت قصد تهاجم به دولت اسلامی نداشت. این رفتار پیامبر گرامی دقیقاً همان چیزی است که قرآن کریم امر فرموده است: « خدا شما را از کسانی که در [ کار ] دین با شما نجنگیده و شما را از دیارتان بیرون نکردهاند، باز نمیدارد که با آنان نیکی کنید و با ایشان عدالت ورزید، زیرا خدا دادگران را دوست میدارد. فقط خدا شما را از دوستی با کسانی بازمیدارد که در [ کار ] دین با شما جنگ کرده و شما را از خانههایتان بیرون رانده و در بیرونراندنتان با یکدیگر همپشتی کردهاند. و هر کس آنان را به دوستی گیرد، آنان همان ستمگرانند .» چهارم: فهماندن عدم ضرورت عمل زمامداران کشورهای اسلامی به دین سوّم آنکه: ما خطّمشی سران و رهبران کشورهای اسلامی را میبینیم که توجّهی به امور دینی ندارند. اگر گاهی به اقتضای منافعشان ملّت خود را به پایبندی به دین امر کنند، تنها به برخی ظواهر و ادّعاها بسنده میکنند. امروزه چه بسیارند شاهان و سران کشورهای اسلامی که زندگی خود را علناً در منکرات کبیره - مانند بادهگساری و حرامخواری و ربا و قمار و جز آن - میگذرانند و از سرزنش کسی نیز باکی ندارند؛ چون دائماً به