طبیعى بود که بخواهند این سختیها در زندگیشان و در معیشتشان تغییر پیدا کند. امّا اساس همهی آن سختیها یک چیز بود و آن این بود که براى مردم و عقیدهی آنها و فکر آنها و ایمان آنها هیچ کس ارزشى قائل نبود. مردم اسلام را میخواستند امّا دستهاى قدرت و حکومت، ضدّ اسلام را تبلیغ میکردند؛ مردم عفّت و عصمت و رسوم اسلامى را میخواستند [ امّا ] دست قدرتهاى زمان، فساد اخلاقى را و برهنگى را و دورى از رسم و سنّت اسلامى را ترویج میکرد و بر مردم تحمیل میکرد. در مقابل چشم مردم، همهی چیزهاى محبوب براى مردم مورد اهانت قرار میگرفت؛ این، راز اصلى قضیّه بود. ایمان ملّت ما - ایمان اسلامیشان - کى از عمیقترین ایمانها است. کسانى که ملّتهاى دیگر را از نزدیک دیدهاند، شهادت میدهند که ملّت ایران یکى از مؤمنترین ملّتهاى مسلمان به اسلام و عقاید و احکام اسلامى است. براى مردم روشن شد که در سایهی اسلام میتوانند زندگى آزاد و برخوردار از نِعَم معنوى و مادّیاى داشته باشند. و اسلام، ایمان مردم و محبّت مردم بود؛ قیام کردند و این انقلاب عظیم انجام گرفت و حکومتى بر پایهی اسلام به دست مردم به وجود آمد. هر جا در دنیا مسلمانى هست، به این حرکت احساس علاقه میکند؛ چون این حرکت محدود نبود در چهارچوبهاى میهنى و ملّى - که مخصوص یک ملّتى، دون ملّت دیگرى باشد - بلکه حرکتى بود براى اسلام، و