میکرد، جنگیدند ! یک فکر غلط سیاسى به مغز این بیچارهها و طفلکها تزریق کرده بودند؛ در همین دانشگاه تهران در سال ۵۸ و ۵۹، دانشجو اسلحه دستش گرفت سنگرسازى کرد و به سمت دولت و ملّت انقلابى تیراندازى کرد ! ( ۱۲ ) این اصلاً با کدام مقیاس، قابل فهم و قابل باور است ؟ دانشجویى که باید سینه سپر کند در مقابل دشمنان انقلاب و بشود سپر بلاى این انقلاب، خودش بلائى شد به جان این انقلاب ! این اصلاً قابل باور نیست، امّا اتّفاق افتاد. البتّه انقلاب موج خروشانى است که در مقابل خودش، چیزى را که با او مقابله کند تحمّل نمیکند؛ آنها و بزرگتر از آنها را انقلاب با خودش برد. بعضى توانستند با جریان انقلاب همسو بشوند و بالاخره خودشان را یک جورى با انقلاب همراه کنند، نجات پیدا کردند؛ یک عدّهاى هم غرق شدند، نابود شدند، نابودى جسمى یا نابودى معنوى که آن خطرناکتر است. پس تزریق تفکّرات سیاسى غلط در ذهن جوانها هم یکى از کارهایى است که دشمن میکند. بدانید: امروز هر اندیشهاى که جوان را دچار این احساس بکند که از مسئولان انقلاب و پیشروان انقلاب و مدیران کشور جدا است، این اندیشه و تفکّر، از نوع همان تفکّرات سیاسىِ تزریق شده است؛ توجّه داشته باشید. امروز ملّت و دولت، پشت به پشت، دست به دست، در کنار یکدیگر، با تمام توان، باید تلاش کنند تا همهی طلسمهاى استکبار و سلطه را بشکنند و از بین ببرند. این صحنهی بسیار مهم و حسّاسى