میتواند، نفرت خودش را نسبت به مستکبرین و زورگوها و قلدرها و متجاوزین نشان بدهد. حادثهی سوّم در همین روز اتّفاق افتاد. اینجا دیگر مسئله بعکس شد؛ یعنى جوانان ما، دانشجویان مسلمان پیروِ خطّ امام - این همان اسمى است که خود آنها انتخاب کرده بودند و گویا بود، جهت را روشن میکرد - به سفارت آمریکا حمله کردند و آن حادثهی عجیب تاریخى اتّفاق افتاد. ( ۴ ) مسئله، مسئلهی سفارت و اعضاى سفارت و این مسائل نبود؛ مسئله این بود که امپراتورىِ عظیم زر و زور و تزویر در دنیاى معاصر - که تمام ملّتها را در مواجههی با قدرت استکبارى خود تحقیر میکند، رهبران ملّتها را تحقیر میکند، دولتهاى برخاستهی از ملّتها را به چیزى نمیانگارد و هروقت اراده کند آن دولتها را برمیدارد یا به آنها تهاجم میکند - این امپراتورىِ با این عرض و طول، یکجایى تحقیر بشود. مسئلهی اساسى این بود. یعنى به دنیا نشان داده بشود که زورِ زورگویان یک چیز مطلق نیست؛ ارادهی مستکبران، امر غالب بر فطرت جهان نیست؛ این اشتباهى است که آنها خواستهاند در ذهن مردم واقع بشود، این واقعیّت نیست. تحقیر شدند؛ این تحقیر هنوز هم غبار ملالتش را از چهرهی سردمداران مستکبر آمریکا نزدوده و در آینده هم نخواهد زدود. این سه حادثه است و هر سه حادثه پُرمعنا است. هم حادثهی اوّل اگر تأمّل کنید - همانطور که اشاره شد - حادثهی بسیار پُرمعنایى است، هم حادثهی دوّم بسیار پُرمعنا است - بخصوص در مقایسهی با حادثهی اوّل - و