این کار را بکنیم، این تلاش را بکنیم، یا این توسعه را در کارمان بدهیم؛ این ایرادى ندارد - لکن اگر کسانى حاضر نیستند قبول کنند هنر ما را و ما را که هنرمندیم - از زبان شما عرض میکنم - این اصلاً چیز مهمّى نیست؛ چیز بدى هم نیست. مگر میشود همه با یک هنرِ برخاستهی از یک اندیشه و تفکّر خاصّى موافق باشند ؟ لابد یک عدّهاى مخالفند، خب باشند. لابد یک عدّهاى با محتوا و با جهتگیرى مخالفت خواهند کرد؛ این مسئله که نباید براى آدم خیلى بزرگ بیاید. یک چیز هست که با آن نمیتواند کسى مخالفت کند و آن خود هنر است، مایهی هنرى شما است. شما اگر چنانچه یک نوشتهی خوبى، یک شعر خوبى، یک آهنگ خوبى، یک نقّاشى خوبى، یک محصول خوب هنر را که سرشار و برخوردار از مایهی هنرى است، عرضه کردید گذاشتید وسط، هیچ کس نمیتواند بگوید که این بد است؛ هیچ کس نمیتواند با آن مخالفت کند؛ زیرا مثل همان دشمنى با خورشید میشود: مادح خورشید مدّاح خودست که دو چشمم روشن و نامُرمدست ( ۳ ) اگر من هنر شما را ستایش کردم، درحقیقت از خودم ستایش کردهام، منّتى بر سر شما کسى که از هنر شما تعریف کند ندارد. اگر کسى به هنر شما تهاجم کرد، درحقیقت خودش را خراب کرده، به خودش حمله کرده.