بیانات سال 1368


بیاییم آن چیزى را که صاحب اندیشه‌ی ناپاک میخواهد از آن استفاده بکند یا کرده، در اختیار سرپنجه‌ی مقتدر اندیشه‌ی مقدّس و پاک و والا قرار بدهیم؛ وَالّا اگر آن اندیشه‌ی پاک و مقدّس و والا نتوانست از این مایه استفاده کند، عقب خواهد ماند؛ شکّى نداریم. مثل یک اتومبیل، مثل یک هواپیماى جت؛ خب، آن کسى که میخواهد برود یک فسادى را در یک نقطه‌ی دنیا به وجود بیاورد، از همین وسیله‌ی تندرو استفاده خواهد کرد؛ پول دارد، کرایه میکند، می‌نشیند میرود که مثلاً یک دزدی‌اى را آنجا سازمان‌دهى کند، یک قتلى آنجا راه بیندازد؛ خب شما که میخواهید مانع بشوید، شما که میخواهید بروید آنجا احیاى نفوس بکنید، باید سوار همین هواپیما بشوید و راه بیفتید بروید که زودتر از او یا هماهنگ با او یا لااقل بلافاصله پشت سر او برسید آنجا؛ اگر شما خیلى آدم خوبى هستید، خیلى هم قوى هستید، خیلى هم دلتان میخواهد که کارِ خوب انجام بگیرد و احیاى نفوس بشود، امّا خودتان را نمیرسانید پاى کار با این هواپیماى تندرو، خب قهرى است که عقب میمانید؛ این که اصلاً بحثى ندارد. همه‌ی این صحبت من بدین معنا است و در این جهت است که به شما عرض بکنم ‌ - چه شما به‌عنوان مجموعه‌ی حوزه که همه نوع هنرى بحمدا‌لله‌ ...... که یک هنرى را در خود یافتید و آن را دنبال کردید و ریشه‌ی هنر را، چشمه‌ی هنر را در خودتان به جوشش درآوردید - باید کوشش کنید مایه‌ی هنرى را غلیظ کنید تا

«5»