متعلّق به مؤمن است، چون مؤمن تنها کسى است که با همهی وجود در مقابل هر چیزى که بوى شیطنت و ظلم و فساد میدهد مبارزه و مقاومت میکند و فقط بندهی خدا است ولاغیر - و از وقتیکه ملّت ایران با پیروزى انقلاب توانست دین خدا را و اسلام را در قالب یک نظام اجتماعى مجسّم و متبلور بکند، ترس از اسلام در دل مستکبران به وجود آمد و شروع کردند علیه اسلام تلاش و مبارزه و پول خرج کردن و تبلیغ. مبارزهی با جمهورى اسلامى هم بهخاطر اسلام است. آنوقتى که جمهورى اسلامى اثبات کرد که به معتقدات خود و به اصول اسلامى پایبند است، بهعنوان یک خطر بزرگ تلقّى شد و تمام دستگاههاى استکبار علیه او به کار افتادند؛ وَالّا در آن اوایل کار که هنوز نمیدانستند جمهورى اسلامى چیست و تا چه حد پابند به مبانى و حرفهاى خود است، آنقدرها حسّاسیّتى نشان نمیدادند. خب پس این دو جریان در مقابل هم هستند؛ و این براى ما مردم ایران یک چیز مهم و سرشار از عبرت و درس است. این دو جریان این است: از یک طرف فشارهاى استکبار و قدرتهاى مادّى علیه اسلام در هر جاى دنیا که نشانهاى از اسلام دیده شود، روزافزون است - که خبرهایش را میشنوید؛ حتّى میبینید که یک مظهر کوچک از اسلام، در یک کشور اروپایى ( ۶ ) مایهی جنجال میشود و دولتمردان و سیاستمداران با آن به مبارزه مشغول میشوند - این یک طرف قضیّه است؛ و طرف دیگر قضیّه این است که