بیانات سال 1368


بنیاد مستضعفان دارد ؟ این کتاب را خوب بود فلان مؤسّسه‌ی مطبوعاتى چاپ میکرد؛ مثلاً مؤسّسه‌ی نیل یا امیرکبیر؛ حالا امیرکبیر هم دولتى است، آن هم [ متعلّق به ] سازمان تبلیغات اسلامى است و یک مسئولیّتى دارد. یا یک فیلمى مثلاً درست کردند و یک سال و نیم، دو سال قبل ‌ - من پارسال پیرارسال‌ها دیدم، شاید دو سال پیش بود - در تلویزیون منتشر کردند؛ ( ۲ ) موضوع فیلم این بود که یک نفر ساواکى از دست مردم و حزب‌ا‌للهی‌ها فرار میکند، از تهران میرود در یک دِهى و در آن دِه میمانَد، آخرش احساسات و خیالات و مانند اینها به سراغش می‌آید و در یک کابوسى میمیرد؛ این خلاصه‌ی فیلم بود. یک ساعت، یک ساعت و خُرده‌اى تلویزیون پخش کرد؛ لجمان گرفت؛ آخر هشت سال از انقلاب گذشته ‌ - آن روز حدّاقل هشت سال از انقلاب گذشته بود - بعد از هشت سال، قضیّه‌ی فرار یک ساواکى چه معنى دارد ؟ این را یک روزى ‌ - سالهاى اوّل و دوّم - میگفتند براى اینکه مردم بدانند ساواکی‌ها چه‌کار میکنند، بفهمند ساواکی‌ها چه‌جوری‌اند؛ هشت سال گذشت، همه‌ی ساواکی‌هایى که بودند گوربه‌گور شدند؛ حالا بعد از هشت سال ما برداریم فیلم درست کنیم و در تلویزیون پخش کنیم؛ فرار یک ساواکى به یک دِه و مردنش در کابوس ! در همین فکر و خیال بودیم که یک وقت دیدیم آمد: تولید بنیاد مستضعفان ! آدم آتش میگیرد ! بنیاد مستضعفان، بخش فرهنگى بنیاد مستضعفان ! این، یعنى کار را در غیر جاى خودش انجام دادن؛ تیر را در غیر آن هدف مطلوب فرونشاندن. بدترین کارها این

«5»