پیدا میکردند، از لحاظ فکرى اشباع میشدند؛ بعد یک آدم مثلاً دستبهقلمى، آدم بافکرى، روشنفکرى خودش بنا میکرد جوشیدن و چیز نوشتن؛ غیر از ترجمههاى فراوانى که از آثار آنها میشد. ما چهکار کردیم ؟ من میخواهم عرض بکنم ما کارى که در این زمینه کردیم، واقعاً خیلى کم است. گاهى انسان دلش نمیآید بگوید در حدّ صفر؛ چون واقعاً کسانى با اخلاص کارهایى کردهاند؛ امّا اگر نخواهیم ملاحظهی این جهات عاطفى را بکنیم، باید بگوییم یک ذرّه بیشتر از صفر ! خیلى کم، خیلى خیلى کم. چرا ؟ البتّه دلایلى دارد؛ بعضى از روشنفکرها و متفکّرین اصلىِ ما را اوّل کار از ما گرفتند؛ بعضیهایشان مشغول کارهاى گوناگون اجرائى شدند؛ امّا اساس قضیّه این است که ما تولید نکردیم. ده سال، یازده سال از انقلاب میگذرد؛ ما در این ده سال خوب بود صدها نویسندهی اسلامى که مبانى اسلام را بنویسد و منتشر بکند - چون انقلاب ما اسلام است - تربیت میکردیم که نکردیم. این یکى از کارهاى حوزه است. نمیخواهم بگویم کسانى که بیرون حوزهها نشستهاند مسئولیّتى ندارند، امّا بیشترین مسئولیّت را حوزهی علمیّه دارد؛ و بیش از همه قم؛ قم بایستى محصول وافرى در این زمینه میداد. مثلاً فرض بفرمایید که ما الان به رادیو میگوییم شما براى مسائل اسلامىِ منتشرشوندهی در رادیو چرا اینقدر ضعیفید ؟ همین قبل از شما، [ بعضى ] از مسئولین رادیو اینجا بودند، بهشان میگفتم. مثلاً در باب زندگى ائمّه، در باب این قطعههاى دینى که میخوانند و صحبت میکنند و بحثهاى دینى که در رادیو میشود