بالاییها را در مقابلِ عمل انجامشده قرار میدهند - از پایین یک انقلابى بکنیم و حوزه را بهصورتى که میخواهیم دربیاوریم، بعد به مراجع و بزرگان بگوییم بسمالله، این حوزه را اداره کنید؛ [ این ] نه شدنى است و نه جایز است؛ زیرا اینجا مسئله مسئلهی تقابل قشر پایین و قشر بالا - مثل کارگر و سرمایهدار؛ مثل کشاورز و مالک - نیست؛ قضیّه در حوزهها این نیست. همه اعضاى یک مجموعه هستند؛ آن، مثال اعلاى آن است، ربّالنّوع آن است؛ بقیّه هم بالقوّههایى هستند که به آنجا منتهى خواهند شد؛ یعنى جهت حرکت، همان جهت است. البتّه اهداف مختلف کارى را در مورد قم و در مورد حوزههاى علمیّه، بعد عرض خواهم کرد. همه نمیکوبند ( ۶ ) که مرجع بشوند و صحیح هم نیست، جایز هم نیست، مفید هم نیست؛ امّا جهت، جهت فقاهت و دینشناسى و همان چیزى است که امروز مراجع ما در سطح بالاى آن قرار دارند. بنابراین مراجع که حسابشان مشخّص است: در آیندهی حوزه نقش دارند؛ نقش وافرى هم دارند؛ بدون نظر و موافقت و کمک و اراده و اقدام آنها، نه جایز و نه ممکن است که بخواهد کارى انجام بگیرد. خوشبختانه مراجع ما موافقند؛ امروز مراجع مثل آن دوران [ گذشته ] نیستند. همین مرحوم آقاى تهامى ( رضوان الله علیه ) میگفت که وقتى ما رفتیم در آن جلسه با مرحوم آسیّدابوالحسن اصفهانى مطرح کردیم که طلّاب برنامه پیدا کنند، نظام پیدا کنند، بعضى از علوم جدیده را بخوانند، زبان خارجى یاد بگیرند، ایشان هم اجمالاً