مستثنایند؛ آنهایى که مستقیماً به آنجا ربط پیدا کنند، مستثنایند؛ وَالّا حتّى اسلامهاى به معناى اعتقاد عوامانهی مردم هم مورد تهاجم است، چه برسد به اسلام ناب، اسلام انقلابى و به تعبیر خودشان اسلامِ به تفسیر ایران، که دیگر وضع آن روشن است. یک تهاجم عجیبى وجود دارد. این چیزهایى که شما میشنوید: حجاب در فرانسه و مبارزهی با دختران محجّبه در فرانسه، ( ۲۵ ) یک جرقّههایى است که آتشهاى زیر خاکستر را دارد نشان میدهد؛ از یک کار عظیمى در پشت پرده دارد خبر میدهد. قضیّه فقط این نیست که یک دولتِ مثلاً لائیکى میگوید ما نمیخواهیم که محجّبهاى باشد؛ نه، اینها اصلاً از اسلام بشدّت احساس خطر کردند. البتّه این تازگى هم ندارد؛ از سابق هم اینجور بود. من در آن کتاب هند ( ۲۶ ) این را نوشتم ( البتّه الان عبارت آن درست یادم نیست ) که اوایلى که انگلیسها وارد هند شده بودند و میخواستند بعد از دوران کمپانى هند شرقى، حکومت هند را به دست بگیرند، یکى از نایبالسّلطنههاى هند - قبل از استقلال هند، یعنى قبل از سال ۱۹۴۷، نایبالسّلطنهها بر هند حکومت میکردند - گفته بود که مسئلهی ما در هند مسلمانهایند؛ بزرگترین هدف ما بایست قلعوقمع و سرکوب مسلمانها باشد. این را آنوقت آن نایبالسّلطنه گفته بود. و شنیدهاید از گلادستون و معروف است که گفته این قرآن را باید برداشت و مانند اینها. از قدیم هم از اسلام این را احساس میکردند؛ که آن هم باز ناشى بود از چیزهایى که از