خب، اینها نیست، [ این کارها ] نمیشود؛ البتّه یک چیزهاى ناقصى مینویسند. پس ببینید اینها کارهاى حوزه است؛ اینها را باور کنیم آقایان ! تا کِى ما به سازمان تبلیغات و به وزارت ارشاد فشار بیاوریم که آقا بنویسید، آقا بدهید ؟ خب میگویند نمیتوانیم؛ راست هم میگویند. کار آنها نیست، کار ما است، یعنى کار من و شما؛ کار حوزه است؛ کار طلبه است. اینجاها باید این کارها انجام بگیرد. خب حالا من سؤال کنم: آقایان ! شما میدانید امروز در درجهی اوّل چند عنوان کتاب براى دنیاى اسلام لازم است ؟ گمان نمیکنم کسى از شماها بداند، من هم نمیدانم - بنده شاید از بعضى از شما یک ذرّه بیشتر بدانم، امّا بهطور دقیق نه - حوزه نمیداند. البتّه [ اگر ] من ندانم عیب نیست، [ امّا ] حوزه نداند عیب است. حوزهی علمیّه باید بداند که امروز در درجهی اوّل مثلاً پنجاه عنوان کتاب در پنجاه موضوع هست که ما باید [ در جواب آنها ] کتاب نوشته باشیم یا بنویسیم؛ در درجهی دوّم در ۱۲٠ موضوع. نیازها را - به تناسب تهمتهایى که به ما میزنند، به تناسب فحشهایى که به ما دادند، به تناسب کتابهایى که علیه ما نوشتند - باید بدانیم. خب، کجا است مرکز اطّلاعات حوزه ؟ آن بانک اطّلاعات کجا است که اینها را تحقیق کند، نگاه کند و بنویسد ؟ من الان به شما عرض میکنم، یکى از کارهایى که حوزه باید انجام بدهد همین است: یک مرکزى داشته باشد که همهی کتابهایى را که راجع به انقلاب در سراسر دنیا نوشتهاند جمع کند - چه آنهایى که مستقیماً در باب انقلاب و دربارهی انقلاب