بیانات سال 1368


هم برسد، امّا فرهنگ و اخلاق و عقاید و باورهاى دشمنان و بیگانگان در میان این ملّت رواج داشته باشد و رشد بکند، این ملّت نمیتواند ادّعا بکند که مستقل است. در دنیا سررشته‌ی فرهنگ دست یک عدّه‌اى است؛ آنها هستند که لباس را، کیفیّت زندگى را، پوشش را، وضع نشست و برخاست را، اخلاق را، معرفت را براى انسانهاى بی‌گناه و بی‌خبر در سرتاسر عالم رقم میزنند و براى آنها سرمشق معیّن میکنند. اگر یک ملّتى بتواند خود را از سرایت موج مسموم فرهنگى که بیگانگان ساخته‌اند و پرداخته‌اند و گسترش داده‌اند، حفظ کند، این ملّت و این مجموعه یک مجموعه‌ی مستقل است؛ امّا اگر نتواند، اگر تحت تأثیر غلبه‌ی فرهنگ بیگانه ‌ - که ساخته‌ی دست بیگانگان و دشمنان است - قرار بگیرد، این ملّت یک ملّت وابسته است، یک ملّت اسیر است، ملّتى است که هرچه از لحاظ اقتصادى و سیاسى هم خود را مستقل بکند، باز تحت تأثیر آن کسانى است که سررشته‌ی فرهنگ را در دست و در اختیار دارند. امروز صدها ایستگاه رادیو [ فعّالیّت میکنند ] و صدها روزنامه و مجلّه در سرتاسر عالم ‌ - روزانه و هفتگى - منتشر میشوند براى اینکه فرهنگ استکبار جهانى را و فرهنگ مطلوب قدرتمندان بزرگ عالم را در سطح ملّتها گسترش بدهند؛ و اگر کسى با این فرهنگ مخالفت کرد، دشمنى آنها با او بمراتب بیشتر است از آن کسى که سیاست آنها را نقض کند و در مقابل تصمیم‌هاى سیاسى آنها بِایستد؛ چون میدانند که تأثیر فرهنگ تأثیر عمیق‌تر و تأثیر تعیین‌کننده‌ترى است.

«4»