ممکن است شما سؤال کنید که خب مگر فرهنگ غرب - فرهنگ اروپا و آمریکا - چیست که ما باید از آن فرار کنیم و باید راه ذهن خودمان را به روى آن ببندیم ؟ این سؤال بهجایى است و مردم ما بعد از پیروزى انقلاب تا حدود زیادى پاسخ این سؤال را فهمیدهاند؛ لکن من در این مورد یک جملهی کوتاه عرض میکنم. فرهنگ غرب آن فرهنگى است که براى فاسد کردن انسان برنامهریزى میکند؛ فرهنگى است که ارزشهاى انسانى، درخشندگیهاى انسانى، فضیلتهاى انسانى در آن فرهنگ مورد دشمنى و بغض است؛ فرهنگى است که در اختیار خداوندان زور و زر، امپراتوران قدرت، و ابزارى در اختیار آنها است. با این فرهنگ درصددند نسل بنیآدم را از همهی فضایل انسانى تهیدست کنند و انسانها را تبدیل کنند به موجودات فاسد، انسانها را تبدیل کنند به موجودات مطیع و تسلیم، انسانها را از یاد خدا و معنویّت غافل کنند؛ منافع آنها جز به این طریق تأمین نمیشود، لذا تلاش میکنند این فرهنگ را گسترش بدهند. این فرهنگ برهنگى و اختلاط و امتزاج بیقیدوشرط زن و مرد با هم - که یکى از پایههاى اصلى فرهنگ غربى است - از روز اوّل، بنیانگذارى شد براى اینکه انسانها را به فساد بکشانند. آنها میخواهند زن را و مرد را - هر کدام را به شکلى و به نوعى - فاسد کنند و از دایرهی فضایل انسانى خارج کنند. آنها که دلشان براى انسانیّت نسوخته. سرمایهدارانى که بزرگترین کارخانهها و بزرگترین معادن و منابع عالم و عظیمترین ثروتها دست آنها است، بزرگترین ایستگاههاى تلویزیونى و رادیویى هم مال آنها است.