حرمت گذاشتن براى استاد که در اسلام چقدر به آن اهمّیّت داده شده که شاگرد باید استاد را احترام بکند [ تأثیر دارد ]؛ اینها چیزهایى است که وجود دارد؛ خب، همهی اینها نقایصى را به وجود آورده - علاوه بر اینکه ما کمّیّتاً هم استاد کم داریم، شاید آن تعدادى که داریم مثلاً یک خُرده بیشتر از نیمِ آن مقدارى است که احتیاج داریم؛ طبق آمارى که من دیدم، ما شاید چهل درصد استاد در دانشگاهها کم داشته باشیم؛ وضع فضاى آموزشى مدارس و دانشگاهها هم از همین قبیل است. یعنى این نقایص وجود دارد و هست. البتّه نقایص را نمیتوان به اشخاص یا به مدیران و تدبیرکنندگان نسبت داد. بسیارى از اینها ناشى از وضعیّت ما است؛ این را همه میدانند. خب ما در این چند سال گذشته گرفتار جنگ بودیم، گرفتار کمبودها بودیم، گرفتار محاصرهی اقتصادى بودیم، [ گرفتار ] فشارهاى گوناگون اقتصادى دشمن و مانند اینها بودیم. طبیعى است یک مقدار از این نواقص، یعنى عمدهی این نواقص ناشى از اینها است؛ لکن آن چیزى که امروز میتوان مورد نظر قرار داد، این است که دستگاه فرهنگى کشور همّت بگمارد بر اینکه این نواقص را یکى پس از دیگرى برطرف بکند. مسئلهی پول و بودجه، باید در کار فرهنگى یک مشکل عمده به حساب نیاید. به این معنا که ما مشکلات فرهنگى و نقایص فرهنگى را در ردیف نیازهاى بودجهاى در آخرهاى لیست قرار ندهیم، بلکه در اوّلهاى لیست - اگر نگوییم در ردیف اوّل - قرار بدهیم. و اگر درست فکر بکنیم این به صرفهی اقتصادى مملکت هم هست، یعنى