بیانات سال 1368


قرن نوزدهم که قرن اوج تحقیقات علمی است در عالم غرب، عبارت است از قرن جدایی از دین و طرد دین از صحنه‌ی زندگی؛ و این در کشور ما اثر گذاشت: پایه‌ی اصلی دانشگاه ما بر مبنای غیردینی گذاشته شد؛ علما از دانشگاه روگردان شدند و دانشگاه هم از علما و حوزه‌های علمیّه روگردان شد. این پدیده‌ی مرارت‌بار، هم در حوزه‌ی علمیّه سوء اثر گذاشت و هم در دانشگاه‌ها. در حوزه‌های علمیّه سوء اثر گذاشت، زیرا علمای دین را صرفاً محدود کرد و محصور کرد به مسائل ذهنیِ دینی ولاغیر؛ آنها را از تحوّلات دنیای خارج بی‌خبر نگه داشت؛ پیشرفتهای علم از نظر آنها پوشیده ماند. ضرورت تحوّل در فقه اسلام و استنباط احکام دینی ‌ - که همواره در تحوّلات عظیم جهانی، چنین تحوّلی در استنباط دین و فقه اسلام وجود داشته است و فقه برای رفع نیاز جامعه، مستند به قرآن و سنّت است - و روح تحوّل‌گرایی در حوزه‌ها از بین رفت؛ حوزه‌ها از واقعیّت زندگی، از حوادث دنیای خارج، از تحوّلات عظیمی که به وقوع میپیوست، بی‌خبر ماندند و محدود شدند به یک سلسله مسائل فقهی و غالباً فرعی. مسائل اصلی فقه ‌ - مثل جهاد، مثل تشکیل حکومت، مثل اقتصاد جوامع اسلامی و خلاصه فقه حکومتی -( ۸ ) منزوی و متروک شد، نَسیاً مَنسِیّا ( ۹ ) شد؛ بیشترِ توجّه رفت به مسائل فرعی و فرع‌الفرع و غالباً دور از حوادث مهم و مسائل مهمّ زندگی. این ضربه‌ای بود که به حوزه‌های علمیّه وارد آمد. و دست سیاستها هم

«6»