بیانات سال 1368


از این استفاده کرد و با تبلیغات و با روشهای شیطنت‌آمیز، حوزه‌ها را هرچه توانستند از تحوّلات زندگی دورتر کردند. و امّا دانشگاه ‌ - که خشت اوّل آن جدای از حوزه‌ی علمیّه و جدای از دین نهاده شده بود - افتاد در مشت کسانی که نه از دین بهره‌ای داشتند و نه از اخلاق اسلامی و نه از اخلاق سیاسی و نه از احساس وجدان یک شهروند نسبت به کشورش و ملّتش. در طول هفتاد سال اخیر، بیشتر کسانی که زمام امور تحصیلات عالیه در این کشور به دست آنها بوده است ‌ - جز یک عدّه‌ی معدودی از قبیل امیرکبیر در اوایل، و بعد هم چند نفری که بسیار معدود هستند - و غالب کسانی که مسائل آموزش عالی به اراده‌ی آنها و تدبیر آنها ارتباط پیدا میکرده، کسانی بودند که برای آنها منافع ملّت ایران در مقابل منافع بیگانگان از هیچ رجحانی ( ۱۰ ) برخوردار نبود؛ بیشتر به فکر چیزهای دیگری بودند تا آینده‌ی این ملّت و آینده‌ی این کشور. این تصادفی نیست که ایران و ملّت ایران با آن سابقه‌ی تاریخیِ علمی، با این استعداد درخشانی که دارد ‌ - همه‌ی کسانی که روی مسائل ملّتها کار کرده‌اند و ما اطّلاع داریم، درباره‌ی ملّت ایران گفته‌اند که ملّت ایران دارای یک استعداد بالاتر از متوسّط استعدادهای بشری است - با آن فرهنگ غنیّ عمیقِ اسلامی، با داشتن دانشمندان بسیار بزرگ در طول قرنهای متوالی، با وجود شوق و علاقه‌ی طبیعی مردم ایران به آموختن و

«7»