مبنای توحیدی جامعهی اسلامی است. ولایت هم معنایش همین است. ولایت، یعنی پیوند، یعنی ارتباط؛ ارتباط تنگاتنگ و مستحکم و غیر قابل انفصال و انفکاک. جامعهی اسلامیای که دارای ولایت است، یعنی همهی اجزای این جامعهی اسلامی به یکدیگر و به آن محور و مرکز این جامعه - یعنی ولی - متّصل است. و لازمهی این ارتباط و اتّصال است که جامعهی اسلامی در درون خود یکی است، در درون خود متّحد و مؤتلف و متّصل به هم است؛ و در بیرون، اجزای مساعد با خود را جذب میکند و اجزائی که با آن بر سر دشمنی باشند، بشدّت دفع میکند و با آن معارضه میکند. یعنی « اَشِداءُ عَلَی الکُفّار »( ۵ ) و « رُحَمآءُ بَینَهُم »،( ۶ ) لازمهی ولایت جامعهی اسلامی و لازمهی توحید جامعهی اسلامی است. این مبنای توحید و اعتقاد به وحدانیّت حضرت حق ( جلّ و علا )، در تمام شئون فردی و اجتماعیِ جامعهی اسلامی تأثیر میگذارد و جامعه را بهصورت یک جامعهی هماهنگ و مرتبط به یکدیگر و متّصل و برخوردار از وحدت - وحدت جهت، وحدت حرکت، وحدت هدف - میسازد. نقطهی مقابل، تأثیر شرک و مشرکین و آلههی شرکآفرین است. و لذا هر جا در میان مؤمنین و بندگان صالح خدا وحدت هست، آنجا توحید و خدا هم هست؛ هر جا بین مؤمنین و بین بندگان صالح خدا اختلاف است، آنجا قطعاً شیطان و دشمن خدا حاضر است. هر جا شما اختلاف دیدید، جستجو کنید، بدون دشواری شیطان را در آنجا خواهید یافت؛ یا شیطانی که در درون نفوس خود ما است - که خطرناکترین شیطانها هم همین شیطان