دارالتّقریب بود - پشتیبان بودند. اینها که رفتند، از طرفین، نه در شیعه بعد از مرحوم آیتالله بروجردی دیگر آن عالمی که خیلی در این مسئله پافشاری کند بود - آقایانِ علمائی که بودند، نه اینکه قبول نداشته باشند؛ چرا، همه معتقد بودند؛ لکن آن انگیزهای که مرحوم آیتالله بروجردی روی مسئلهی تقریب داشت، آنها نداشتند - نه در بین آنها؛ من بعضی از آقایانِ بعد از مرحوم شلتوت را دیده بودم؛ علمای ازهر به ایران هم میآمدند - بعضیشان مشهد آمده بودند - با علمای شیعه هم تماس میگرفتند، لکن آن انگیزهی فعّال و جوشانی که دنبال این قضیّه بروند نداشتند. لذا یک اسم بیمسمّایی شده. ما که نمیتوانیم منتظر بنشینیم که در قاهره یا در فلان شهر دیگر در دنیای اسلام یک نفری یک وقتی به فکر تقریب بیفتد؛ ما خودمان بایستی این دارالتّقریب را به وجود بیاوریم؛ البتّه بر مبنای هماهنگی و همکاری فکری و فقهی با هر مرکزی که برای تقریب در دنیا وجود داشته باشد. یعنی در اینجا از علمای ایران - چه اهل سنّت، چه شیعه - بایستی کسانی پایههای اصلی این دارالتّقریب را تشکیل بدهند. ما بحمدالله علمای خوبی از برادران اهل سنّت، چه علمای حنفیّه، چه علمای شافعی، در اینجا داریم که اهل فضلند، عالمند، فقیهند - ما با اینها صحبت کردهایم؛ با مسائل اسلامی آشنا هستند، با مسائل قرآنی آشنا هستند؛ میدانیم که اینها واردند، مطّلعند - و چه از علمای شیعه که خب بزرگترینشان و بزرگانشان اینجا هستند. ما اینها را در اینجا قاعدهی کار قرار