و مارکسیسم و نظامهاى کمونیستى در اروپاى شرقى که در طول دهها سال به وجود آمده بود و چقدر پول و اسلحه و سیاست براى بنیانگذارى و ترمیم و رنگ و روغن زدن به آن خرج شده بود، ظرف چند هفته دارد فرومیریزد؛ و به تبع آن، در جاهاى دیگر دنیا. این، یک مسئلهی بسیار حائز اهمّیّتى است. ما در انقلابمان چند اصل را از اوّل فهمیدیم، اسلام به ما این اصول را تعلیم داد و امام حکیم عظیم فقیه بزرگوارمان بارها این اصول را به زبانهاى مختلف تکرار کرد. یکى از این اصول این بود که هر نظامى که بر پایهی مردم بنیانگذارى نشده باشد، ماندنى نیست. مردم هستند که میتوانند نظامى را به وجود بیاورند و وقتى به وجود آوردند حفظ کنند - ولو تمام قدرتها با آنها مخالفت کنند - و اگر نظامى مردمى نبود، بر روى دوش مردم و بر پایهی اعتقادات و احساسات و خواست و ارادهی مردم نبود، این بنا ماندنى نیست. این، یکى از اصول ما بود و دائماً این مطلب تکرار شد. یک اصل دیگر این بود که تحمیل یک فکر، یک عقیده و یک نظم اجتماعى بر مردم، کار موفّقى نیست؛ مخصوصاً آنوقتى که این فکر و عقیده، با دین و عقیدهی دینى مردم منافات و مخالفت داشته باشد. این جزو اصول فکرى و اسلامى ما است. آنچه بالاخره باقى میمانَد، اعتقاد قلبى مردم و اعتقاد دینى مردم است. امروز این حقایق دارد خود را در صحنهی واقعیّت اثبات میکند. نظامهاى مارکسیستى در اروپاى