دنیا را متوجّه خود کرد، به میزان زیادى از حقارت ملّتها کاسته شد. ملّتهاى عقبافتاده و زیر ستم که احساس حقارت میکردند، با انقلاب اسلامى قدرى سرحال آمدند، احساس وجود کردند؛ چون دیدند که این انقلاب و این ملّت، چگونه توانست قویترین قدرتهاى دنیا را به هیچ بگیرد و قدرت آنها را خنثى کند و بر آنها در میدانهاى مصاف و مقابله پیروز بشود و فائق بیاید. این را ملّتهاى بزرگ عالم هم دیدند، ملّتهاى عقبافتاده هم دیدند، جهان سوّمیها هم دیدند، و این در آنها یک شورى به وجود آورد. اینکه شما ملاحظه میکنید از ده سال پیش به این طرف، ملّتها با نامهاى مختلف زنجیرها را دارند میگسلند و با شروع مبارزه، با شروع تعرّض، با رسیدن به پیروزى، با شیوههاى آرام، با شیوههاى مخفى، با شیوههاى قدرتمندانه، امروز در دنیا همهکار دارند انجام میدهند، این به برکت انقلاب اسلامى است. حالا دیگر نویسندگان مزدورِ قلمبهمزدِ صهیونیست هم در دنیا مجبورند اعتراف کنند که روزگار، روزگار ملّتها است؛ نه روزگار تصمیمگیرى خودسرانهی قدرتها؛ و این به برکت انقلاب اسلامى است. انقلاب اسلامى که پیروز شد، ملّتها زنده شدند، نشاط پیدا کردند، امید پیدا کردند. البتّه در گوشهوکنار خیلى هم سرکوب شدند، همه جا با موفّقیّت همراه نبود؛ امّا این شعلهی امید در دلها برافروخته شد؛ مهم این است. و من میخواهم عرض بکنم، شقاوتى که قدرتهاى استکبارى در این سالهاى اخیر در نقاط مختلف عالم از