بیانات سال 1368


است. حیات طیّبه و زندگى پاکیزه، یعنى زندگی‌اى که کام انسان را شیرین کند؛ انسان با آن زندگى، احساس آرامش و آسایش کند. ما در تشکیل نظام اسلامى و در تشکیل دولت و حاکمیّت اسلامى، به اسلام نزدیک شدیم؛ ارزشها را تا آن حدّى که براى ما مقدور بود، در حکّام و زمامداران رعایت کردیم؛ [ لذا ] در این بخش، به همین اندازه زندگى شیرین شد. در گذشته و امروز، در همه جاى دنیا، حکّام متکبّرند، مستکبرند، از مردم جدایند، براى خود کار میکنند، دنبال منافع شخصى خودشان هستند. ما در دوران رژیم سابق، در کشورمان این را دیده بودیم، امروز هم در بسیارى از جاهاى دنیا ‌ - اگر نگوییم در همه ‌ - می‌بینیم؛ این در ایران نیست. امروز زمامداران و مسئولان امور در کشور ما ‌ - آنهایى که مسئولیّتهاى عمده دست آنها است ‌ - پاکند، از مردمند، با مردمند، پارسایند، باتقوایند. در همین قسمت، به همین اندازه که ما به اسلام نزدیک شدیم، مردم احساس آرامش و آسایش میکنند. ما در زمینه‌ی دور کردن مردم از فحشا و فساد، اندکى به اسلام نزدیک شده‌ایم؛ جوانهاى ما به سلامت و به عافیت معنوى و روحى نائل شدند و از پوچى، از فساد اخلاقى، از تردیدها، از دل‌زدگی‌هاى زندگى، آسوده شدند و رها شدند. ما در زمینه‌هاى گوناگون اقتصادى، در آن بخشهایى که سیاستهاى اسلامى عمل شد، به اسلام نزدیک شده‌ایم، در همان بخشها مردم احساس آرامش و آسایش میکنند؛ در هر جا هم که وارد مرحله‌ی اسلام و مقوله‌ی اسلامى

«5»